۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محبت» ثبت شده است

گناه بوسه

از بوسه اگر گناه را برداری

از عشق که اشتباه را برداری

از خاطره ی برکه به شبهای بهار

زیبایی نور ماه را برداری

سوسو زدن ستاره ی بازیگوش

پیش از نفس پگاه را برداری

یا از لج من یک شبه دیوانه شوی

از سطل پر آب، چاه را برداری

اینها همه بهتر است، از اینکه دمی

از صورت من نگاه را برداری

رفته به سرم کلاه و عاشق شده ام

می میرم اگر کلاه را برداری

هرگز نروم از سر راه تو کنار

ممنونم اگر توراه رابرداری

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خاموش کن فانوس وابستگی را

ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩم مقابلت " ﺁﺩﻡ " ﻧﯿﺴﺖ ....
ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻦ ﻓﺎﻧﻮﺱ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ...
ﮔﺎﻫــــــﮯ ﭼﻪ ﺍﺻـــــﺮﺍﺭ ﺑــــﻴﻬﻮﺩﻩ ﺍﻳﺴـــــﺖ ...
ﺍﺛــــﺒﺎﺕ ﺩﻭﺳــــــﺖ ﺩﺍﺷـــﺘﻨﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ،
ﻣــــــﻌﺮﻓﺖ ﻫﺎﮮ ﺑﯽ ﺟﺎﻳﻤﺎﻥ ...
ﻣـــــﻬﺮﺑﺎﻧﮯ ﻛﺮﺩﻥ ﻫﺎﮮ ﺍﻟـــﻜﻴﻤﺎﻥ ...
ﺑﻬﺎ ﺩﺍﺩﻥ ﻫﺎﮮ ﺑــــــﻴﺶ ﺍﺯ ﺣﺪﻣﺎﻥ ...
ﺗــــﻼﺵ ﻫﺎﮮ ﺑﮯ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺍﮮ ﺣﻔﻆ ﺭﺍﺑـــﻄﻪ ﻫﺎﻳﻤﺎﻥ !
ﻭﻗﺘﮯ ﺑﺮﺍﮮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﮮ ﺍﻣﺮﻭﺯﮮ ﺧﻮﺑﮯ ﻭ ﺑﺪﮮ ﻳﻜسان ﺍﺳـــﺖ !
ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ " ﺣﻮﺍ " ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ ...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زندگی کن

آرامش

🌿🌿

وقتی میخواهی همه چیز را
تحت کنترل داشته باشی
از هیچ چیز لذت نخواهی برد
گاهی تو باید آرام باشی
نفس بکشی و در لحظه زندگی کنی.
🌿🌿

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰

ویرانی

دلم برای ماندنت ضعف
میرود
بیا ماندنی شو
در آبادی
شعرهایم
نگذار
کارم ب ویرانی
بکشد...

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

شانه های تو

عاشقانه

ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ "ﺗـﻮ"
ﺑﻮﯼ
ﻣـﺰﺭﻋـﻪ ﻗﻬـﻮﻩ می ﺪﻫﺪ...
ﺗﻤﺎﻡ
ﺑﯽ ﺧـﻮﺍﺑﯽ ﻫﺎﯼ" ﻣـﻦ"
ﺗﻘﺼﯿﺮ" ﺗـﻮ"ﺳﺖ...
ﺍﯼ
ﻟﻌﻨﺘﯽ ﺩﻭﺳـﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ... !

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

دوست داشتن

دوست داشتن

دوست داشتن مثل باد است
شما نمی‌توانید آن را ببینید
اما می‌توانید آن را احساس کنید …

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

قرار رفت...

پنجره را باز کردم
نفس بیاید
عطر تو آمد
قرار رفت...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱

گناه نیست...

آغوش من به نام تو باشد...گناه نیست
در اختیار تام تو باشد ...گناه نیست
نزدیک تر بیا ،نفسم را احاطه کن...
لب روی لب ، به کام تو باشد..گناه نیست
از عطر ناب پیرهنت مست کن مرا
مستی چو من ،که رام تو باشد ..گناه نیست
وقتی مرا به اسم صدا میکنی تو. وااااای
احساس در کلام تو باشد....گناه نیست
همراه خوب! مشترک مورد نظر
در گوشی ام ،پیام تو باشد.گناه نیست
امشب برای خال لبت ،فکر چاره باش
پرواز سمت دام تو باشد....گناه نیست

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

خوشبختی چیست؟

خوشبختی گاهی آنقدر دم دستمان است که نمی بینیمش، 
حسش نمی کنیم. 
چایی که مادر برایمان می ریخت و می خوردیم، خوشبختی بود. دستهای بزرگ و زبر بابا را گرفتن، خوشبختی بود.

خنده های کودکیهامان، شیطنت ها خوشبختی بود. 
اما ندیدیم و آرام از کنارشان گذشتیم، چای را به غر غر خوردیم که کمرنگ یا پر رنگ است، 
سرد یا داغ است، زور زدیم تا دستمان را از دست بابا جدا کنیم و آسوده بدویم.

گفتند ساکت، مردم خوابیده اند و ما، غر غر کردیم و توپمان را محکمتر به دیوار کوبیدیم. 
خوشبختی را ندیدیم یا نخواستیم ببینیم شاید. اما حالا رفیق جانم هر‌کجا که هستی، 
هر چند ساله که هستی، با تمام گرفتاریهای تمام نشدنی که همه مان داریم
فردا را قدر بدان، خوشبختی های کوچکت را بشناس و بفهم و باور کن. روز عشق را بهانه کن، 
برای بوییدن دامان مادرت که هنوز داریش، برای بوسیدن دست پدرت که هنوز نمی لرزد، هنوز هست.
بهانه کن برای به آغوش کشیدن یک دوست. 
خوشبختی ها ماندگار نیستند، اما می شود تا هستند زندگیشان کرد، نفسشان کشید.
یادمان باشد، 
بزرگترین خوشبختی عشق است.

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰

سرت شلوغ نیست

توی این دنیا هیچکس سرش شلوغ نیست،

تفاوت فقط در اولویت هاست...

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰