دوباره همانم که درد تو بودم
که خیر سرم خرده مرد تو بودم
همانم که در بهت آن مسلخ زرد
تو را لو نداد آخر و کم نیاورد
نگفتم که سیب ازل را تو خوردی
که تو خانه را دست شیطان سپردی...
دوباره همانم که درد تو بودم
که خیر سرم خرده مرد تو بودم
همانم که در بهت آن مسلخ زرد
تو را لو نداد آخر و کم نیاورد
نگفتم که سیب ازل را تو خوردی
که تو خانه را دست شیطان سپردی...