۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلتنگی» ثبت شده است

ماندن یعنی

ماندن یعنی :
تو نباشی؛من دستم به زندگی نمیرود
یعنی دلتنگی هایِ مدام !
ماندن
شیرین و فرهاد و لیلی و که و که و که
نمی خواهد
ماندن یک من و یک توِ ساده؛
یک غرورِ فراموش شده؛
یک دل ساده می خواهد!

#عادل_دانتیسم

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
دلتنگ که می شوم

دلتنگ که می شوم

دلتنگت که می شوم
تکه ای از من
شعر می شود
به روی دفترم.

خاطرات مچاله شده ی دیروزهایمان
دست وپا می زنند
و قلمم بی اراده از تو می نویسد.

دلتنگت که می شوم
حس پرواز در وجودم
بال بال می زند
و فقط تو را می خواهم.

دلتنگت که می شوم
چشمانم به وسعت ابر بهار
می گریند.

دلتنگت که می شوم.....

و من همیشه دلتنگ توأم


سارا قبادی

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

همان قدر بیچاره...

شاید باورت نشود
گاهی
از شدت دلتنگی
راضی به هرچه بودن میشوم بجز خودم!!
مثلاً همین امروز
آرزو می کردم
شاپرک گرفتار
در تار عنکبوت گوشه ی اتاقت باشم
همان قدر نزدیک
همان قدر بیچاره...

#فرزاد_عصر

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

توهم؟

تابحال ، از عسل ِ چشم کسی مَست شدی ؟!!
تا بحال ، عاشق ِ دیـوانـه ی سرمست شدی ؟

من همان عاشق ِ دیوانه ی سرمست ِ توأم!!!!
تـو بـه اندازه ی من پای کسی هـرز شدی ؟

وقتی از خلسه ی آغوش ِ تـو بر می گردم!!!!
تـو هم آشفته ی آن بوسه ی بی مرز شدی ؟

من که از دوری تـو تـار ِ دلم می لـرزد!
تو هم اندازه ی من این همه دلتنگ شدی ؟

هوس ِ خواستن ت ، مثل ِعسل شیرین است
تو بگو ، عاشق ِ این قلب ِ پُر از درد شدی ؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

نامهربانند

دلت که گرفت...
حرفت را که نفهمیدند...
دنیایت که سرد شد...
احساس مردگی که کردی...
آرام شدنت را از کسی
جز خودت
تمنا نکن!
که بس نامهربانند مردمان این حوالی...

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱

زن ها

ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﺮﻳﻦ ﺯﻥ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﻢ،
ﺩﺳﺖ ﺧﻄﻲ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﻨﻮﻳﺴﺪ ﺑﺮﺍﻳﺶ :
"ﺯﻭﺩ ﺑﺮﮔﺮﺩ
ﻃﺎﻗﺖ ﺩﻭﺭﻱ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻡ ".

ﺯﻥ ﻫﺎ

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ :
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺭﺍ
ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ ..

ﺯﻥ ﻫﺎ

ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺻﺪﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ !
ﺩﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯿﭙﯿﭽﻨﺪ؛
ﻧﻬﺎﯾﺘﺎ ﺗﺴﮑﯿﻦ ﺩﺭﺩ ﯾﮏ ﺯﻥ،
ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﻮﺍﺷﮑﯿﺴﺖ
ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺮﺩ ﺻﻔﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻳﺎﺑﻨﺪ

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰